یادمه وقتی بچه بودم و با بابام بازی میکردیم , از یه جا به بعد که فقط میخندیدم بابام بهم میگفت همیشه آخر خنده زیاد گریه است . مواظب باش خنده ات گریه نشه .که اکثرا همینطور هم میشد !
چون از خنده زیاد روم باز می شد آخرش کاری میکردم که بابام ناراحت میشد و خنده تبدیل میشد به گریه ... 
یه چند مدتی بود همه چی خوب داشت پیش می رفت که یهو زدن تو برجکمون . 
این اتفاق ( که نمیگم چی بود ! ) مثل خیلی از اتفاق های دیگه بهم یادآوری کرد که برای اتفاق های خوب نباید زیاد خوشحال و برای اتفاق های بد نباید زیاد ناراحت شد .