دفترچه اینترنتیم !

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میلاد ابراهیمی» ثبت شده است

تغییر آدرس

خیلی وقته دیگه اینجا مطلب نمیذارم گرچه قبلا هم زیاد نمیذاشتم. فقط نقل مکان کردم به یه جای دیگه

miladibra.ir

خیر پیش!

۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۸:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد ابراهیمی

پروسه تبدیل شدن به سنگ

یادم میاد تا یه مدتی خیلی کم حرف بودم. خبری از اظهار نظر بیخود و پرحرفی نبود. ولی نمیدونم چی شد ( البته تقریبا می دونم چی شد ) که تصمیم گرفتم پرحرفی کنم . به قول بقیه اعتماد به نفس داشته باشم . بگم ، بخندم ، شوخی کنم و ...
خب از دور خیلی خوب به نظر میرسه . همه باهات دوستن . همیشه یکی هست که باهاش صحبت کنی و از فرط چرت و پرت گفتن بخندی . ولی امان از وقتی که هیچ کس اطرافت نیست . عادتت اینه که با همه حرف بزنی و بگی و بخندی و پای حرفای یکی بشینی . ولی نمیتونی این کار رو بکنی . 
امان از وقتی که خودت حرف داشته باشی ! برای اطرافیانت خیلی عجیبه که تو هم ممکنه یه روز ناراحت باشی . 
همچین آدمایی هیچ وقت دوست خیلی نزدیک نداشتن .
این حس ها هر روز میاد سراغت . هر روز بیشتر از روز قبلش احساس تنهایی میکنی . تا جایی که خودتو تنها ترین آدم دنیا میبینی ...
همینه که دیگه دوست ندارم اینطوری باشم . یه موقعی اطرافیانم از خودم برام مهم تر بودن . خیلی مهم تر . ولی اینطوری که پیش میره حتی نمیتونم به اطرافیانم هم کمکی بکنم .
دیگه از اون روحیه و جنب و جوش تقریبا هیچی نمونده . یری از اتفاقا هم به خود من ثابت کرد که دیگه تبدیل به یه سنگ بی احساس شدم . 
تصمیم گرفتم تغییر کنم . مثل چندین دفعه قبل که تصمیم گرفته بودم (!) . امیدوارم این تصمیم ، تصمیم درست و آخر باشه
همین ...
۲۲ مرداد ۹۷ ، ۲۲:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد ابراهیمی

خوش اخلاق نباشید

اول به خودم و بعد به بقیه پیشنهاد میکنم خیلی وقتا خوش اخلاق نباشید ! چون همیشه یه سری آدم اعصاب خرد کن و سو استفاده گر اطرافمون هست که هدفشون چیزی جز تخریب ما و استفاده به عنوان نردبون برای رسیدن به هدفاشون نیست !

از نظر من این قضیه استثنائش فقط پدر و مادرن ! نه دوست ، نه برادر ، نه خواهر و نه هیچ کس دیگه ...

به فکر خومون باشیم تا خفمون نکنن .


پ.ن : خوش اخلاقی اشتباه محضه .

۱۴ تیر ۹۷ ، ۰۱:۰۶ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد ابراهیمی

یعضی از درد ها لذت بخش میشن !

یه دوست داشتم (البته هنوز دارم) که زور زیادی داشت . قشنگ میدونست باید از کجا بزنه تا درد بگیره . یه بار بهم گفت بعضی از دردا لذت بخشن ! گفتم مگه میشه ؟ همون لحظه با یه مشت زد روی ران پای راستم . خیلی درد داشت ولی داشتم میخندیدم . یه چند تا فحش بهش دادم و گفتم خیلی درد داشت ! پرسید پس برای چی میخندی ؟ گفتم نمیدونم !

بهش گفتم چون این مکالمه بین ما اتفاق افتاده من خندیدم . به یکی دیگه بزنی نمیخنده ! گفت مشکلی نداره امتحان کنیم . همینکه داشتیم میرفتیم یکی دیگه از بچه ها رو یهویی با همون ضربه غافل گیر کرد . از چهره اش مشخص بود داره درد میکشه ولی داشت میخندید...


یه چند سالی میشه از این قضایا گذشته ولی واقعا به این نتیجه رسیدم که بعضی از درد ها لذت بخشن . مثل همون ضربه ، مثل شب بیدار موندن کد زدن ، مثل استرس کشیدن برای رسیدن به ددلاین پروژه  و ...


ولی بعضی چیزا که میدونی برات خوبن آزارت میدن

مشکل همینه ...

ببینیم چی پیش میاد . خدا کریمه 

۱۳ تیر ۹۷ ، ۰۳:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد ابراهیمی

فشار

واسم سواله که دم چه قدر میتونه زیر فشار دووم بیاره !
جالب اینجاست که همیشه جنس فشار ها عوض میشن و معمولا بیشتر میشن
ولی همیشه هستن ...
۰۷ تیر ۹۷ ، ۰۱:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد ابراهیمی

خرابکاری

از حدود وسطای دوم دبیرستان تا الان که سال دوم دانشگاهمه و این پست رو مینویسم ، روز ۳۰ خرداد برام مهم بوده و سعی کردم این دو تا دوست دو قلو ای که میشناسم رو خوشحال کنم .

ولی همیشه یه جور دیگه پیش میره ، از همون ۵ سال پیش تا همین ۳ ساعت پیش . این دفعه به خاطر کوته فکری و دیوانگی من اتفاق خوبی نیفتاد ...

خجالت میکشم زنگ بزنم عذرخواهی کنم ! امیدوارم یه روزی بعد از وقتی من نیستم این پست رو ببینید ...

۳۰ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۰۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد ابراهیمی

حرفمو پس میگیرم

از وقتی به قول گفتنی به خودم اومدم خیلی سعی کردم روی اصول و قواعدی که برای خودم تعیین کردم پایبند بمونم . 

ولی یه وقتایی به جایی میرسیم که باید همه چیو بکوبیم و از اول بسازیم .

احساس میکنم از این موقع هاست !

شاید مثل ۲ سال قبل خیلی هارو به عنوان نزدیکانم از دست بدم (معنوی) ولی فکر میکنم راه درست همینه.

پس همینجا از همین تریبون اعلام میکنم که حرف ۲ سال پیشم رو پس میگیرم

امیدوارم تبعات بدی نداشته باشه  

۲۹ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد ابراهیمی